١١

پس چون نزد آن (آتش) آمد، نِدا داده شد که: «ای موسی!

— Hussein Taji Kal Dari

١٢
همانا من پروردگار تو هستم، پس کفش‌هایت را بیرون کن، که تو در وادی مقدس طوی هستی.

— Hussein Taji Kal Dari

١٣
و من تو را (به پیامبری) بر گزیدم، پس به آنچه (بر تو) وحی می‌شود، گوش فرا ده.

— Hussein Taji Kal Dari

١٤
یقیناً من «الله» هستم، هیچ معبودی (به حق) جز من نیست، پس مرا پرستش کن، و نماز را برای یاد من بر پا دار.

— Hussein Taji Kal Dari

١٥
قطعاً قیامت خواهد آمد، می‌خواهم (وقت) آن را پنهان دارم، تا هر کس در برابر سعی (و اعمالی) که می‌کند جزا داده شود.

— Hussein Taji Kal Dari

١٦
پس مبادا کسی‌که به آن ایمان ندارد، و از هوس‌های خود پیروی می‌کند، تو را از آن باز دارد، که هلاک خواهی شد.

— Hussein Taji Kal Dari

١٧
و ای موسی! آن چیست به (دست) راستت؟»

— Hussein Taji Kal Dari

١٨
گفت: «این عصای من است، بر آن تکیه می‌کنم، و با آن برای گوسفندانم (برگ درختان) فرو می‌ریزم، و مرا با آن کارهای دیگری (نیز) است (که برآورده می‌کنم).

— Hussein Taji Kal Dari

١٩
فرمود: «ای موسی! آن را بیفکن»

— Hussein Taji Kal Dari

٢٠
پس (موسی) آن (عصا) را افکند، که ناگهان ماری شد که (به هر سو) می‌دوید.

— Hussein Taji Kal Dari

Notes placeholders