٣١

به (وسیلۀ) او پشت مرا محکم کن،

Hussein Taji Kal Dari

٣٢
و او را در کار (رسالت) من شریک ساز،

Hussein Taji Kal Dari

٣٣
تا تو را بسیار تسبیح گوییم،

Hussein Taji Kal Dari

٣٤
و بسیار تو را یاد کنیم،

Hussein Taji Kal Dari

٣٥
بی‌شک تو به (حال) ما خوب بینایی».

Hussein Taji Kal Dari

٣٦
فرمود: «ای موسی! هر چه خواستی به تو داده شد.

Hussein Taji Kal Dari

٣٧
و به تحقیق ما بار دیگر (نیز) بر تو منت نهاده‌ایم (و نعمت بخشیده‌ایم)

Hussein Taji Kal Dari

٣٨
آن هنگام که به مادرت الهام کردیم، آنچه را که باید الهام می‌شد،

Hussein Taji Kal Dari

٣٩
که: «او را در صندوقی بگذار، آنگاه آن (صندوق) را به دریا بینداز، تا دریا او را به ساحل افکند، (و) دشمن من و دشمن او، او را برگیرد». و من محبتی از سوی خود بر تو افکندم و تا در برابر دیدگان من پرورش یابی.

Hussein Taji Kal Dari

٤٠
آنگاه که خواهرت می‌رفت و می‌گفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که سرپرستی‌اش را به عهده گیرد؟!» پس تو را به مادرت باز گرداندیم، تا چشمش (به دیدار تو) روشن شود، و اندوهگین نگردد، و (بعدها) تو یک نفر (قبطی) را کُشتی، پس (ما) تو را از اندوه (و گرفتاری) نجات دادیم، و بار‌ها (چنانکه باید) تو را آزمودیم. پس (از آن) سال‌ها در میان مردم مدین ماندی، سپس ای موسی! بر (طبق) تقدیر (الهی به اینجا) آمدی.

Hussein Taji Kal Dari

Notes placeholders