٩١

اینچنین بود (کار ذی القرنین) و به راستی ما از آنچه در اختیار داشت (و انجام می‌داد) کاملاً آگاه بودیم.

Hussein Taji Kal Dari

٩٢
سپس از وسایل و اسباب استفاده کرد.

Hussein Taji Kal Dari

٩٣
(و به سفر ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید، و در کنار آن دو (کوه) مردمی را یافت که هیچ سخنی را نمی‌فهمیدند.

Hussein Taji Kal Dari

٩٤
(آنان به او) گفتند: «ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند، پس آیا هزینه‌ای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آن‌ها سدی بسازی؟!»

Hussein Taji Kal Dari

٩٥
(ذوالقرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من قرار داده (از قدرت و ثروت) بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید) پس مرا با نیرو یاری کنید، تا میان شما و آن‌ها سدّ محکمی بسازم.

Hussein Taji Kal Dari

٩٦
قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید، (و روی هم بچینید)» تا وقتی‌که کاملاً میان دو کوه را برابر کرد (و پوشانید)، گفت: «(در اطراف آن آتش بیفروزید) و در آن بدمید» (آن‌ها دمیدند) تا وقتی قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد. گفت: «(اکنون) مس ذوب شده برایم بیاورید؛ تا بر روی آن بریزم».

Hussein Taji Kal Dari

٩٧
(سر انجام سد محکمی ساخت) پس آن‌ها (= یأجوج و مأجوج) اصلاً نتوانستند از آن بالا روند، و نتوانستند سوراخ و نقبی درآن ایجاد کنند.

Hussein Taji Kal Dari

٩٨
(آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است (و تا الله بخواهد پا برجا می‌ماند) اما هنگامی‌که وعدۀ پروردگارم فرا رسد، آن را درهم می‌کوبد، و وعدۀ پروردگارم حق است».

Hussein Taji Kal Dari

٩٩
و در آن روز (که جهان پایان می‌پذیرد) ما آن‌ها را (چنان) رها می‌کنیم که در هم موج می‌زنند، و در شیپور دمیده می‌شود، سپس ما همه را (در یکجا) جمع می‌کنیم.

Hussein Taji Kal Dari

١٠٠
و درآن روز، جهنم را بر کافران عرضه می‌داریم.

Hussein Taji Kal Dari

Notes placeholders