پس (چون دید دست به سوی غذا دراز نمیکنند) از آنها احساس ترس (و وحشت) کرد، (آنها) گفتند: «نترس (ما فرستادگان پروردگار تو ایم)» و او را به (تولد) پسری دانا بشارت دادند.
آنگاه همسرش (ساره) فریاد زنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «(من) پیر زنی نازا هستم (چگونه فرزند میزایم؟!) [ آن زمان حضرت ساره علیها السلام ساله بود. (تفسیر قرطبی 17/47).]».