٣١

(فرعون) گفت: «پس اگر از راستگویانی، آن را بیاور».

Hussein Taji Kal Dari

٣٢
پس (موسی) عصای خود را افکند، که ناگهان آن اژد‌هایی آشکار شد.

Hussein Taji Kal Dari

٣٣
و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد که ناگهان در برابر بینندگان سفید (و روشن) بود.

Hussein Taji Kal Dari

٣٤
(فرعون) به اشرافی که اطراف او بودند؛ گفت: «بی‌گمان این (مرد) جادوگر دانایی است.

Hussein Taji Kal Dari

٣٥
(او) می‌خواهد با سحرش شما را از سرزمین‌تان بیرون کند، پس شما چه نظر می‌دهید؟!»

Hussein Taji Kal Dari

٣٦
گفتند: «(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز، و جمع آوری کنندگان را در (همۀ) شهر‌ها بفرست».

Hussein Taji Kal Dari

٣٧
تا هر جادوگر ماهر (و) دانایی را نزد تو آورند».

Hussein Taji Kal Dari

٣٨
پس (سر‌انجام) جادوگران برای وعده‌گاه روز معینی گرد آورده شدند.

Hussein Taji Kal Dari

٣٩
و به مردم گفته شد: «آیا شما (نیز) جمع می‌شوید،

Hussein Taji Kal Dari

٤٠
تا اگر ساحران پیروز شدند، ما از آن‌ها پیروی کنیم؟!»

Hussein Taji Kal Dari

Notes placeholders