٨١

از این رو، خواستیم که پروردگارشان فرزند پاک‌تر و پر محبت تری بجای او به آن دو عطا فرماید.

Hussein Taji Kal Dari

٨٢
و اما دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود، و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت، و پدرشان مردی صالح بود، پس پروردگارت خواست که آنان به حد بلوغ برسند و گنج خود را بیرون آورند، این رحمتی از پروردگارت بود، این (کار‌ها) را من خود سرانه انجام ندادم، این بود راز (و حکمت) کارهای که نتوانستی در برابر آن‌ها صبر کنی».

Hussein Taji Kal Dari

٨٣
و (ای پیامبر!) از تو دربارۀ «ذوالقرنین» می‌پرسند؛ بگو: «به زودی چیزی از سر گذشت او برای شما خواهم خواند».

Hussein Taji Kal Dari

٨٤
یقیناً ما به او در زمین قدرت و حکومت دادیم، و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم.

Hussein Taji Kal Dari

٨٥
پس او (از این) اسباب (پیروی و) استفاده کرد.

Hussein Taji Kal Dari

٨٦
تا آن که به غروب گاه آفتاب رسید، (چنین به نظرش رسید) که خورشید در چشمه‌ای گِل آلود و سیاه غروب می‌کند، و در آنجا مردمی را یافت، گفتیم: «ای ذوالقرنین! یا (آنان را) مجازات می‌کنی، و یا روش خوبی دربارۀ آن‌ها انتخاب می‌نمایی».

Hussein Taji Kal Dari

٨٧
(ذو القرنین) گفت: «اما کسی‌که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد، سپس به سوی پروردگارش باز گردانده می‌شود، آنگاه او را مجازات سختی خواهد کرد.

Hussein Taji Kal Dari

٨٨
و اما کسی‌که ایمان آورد و کار شایسته انجام داد، پس (در آخرت) پاداشی نیکو دارد، و ما دستور، آسانی به او خواهیم داد».

Hussein Taji Kal Dari

٨٩
سپس از اسبابی (که در اختیارش بود) استفاده کرد.

Hussein Taji Kal Dari

٩٠
تا آنکه به جایگاه برآمدن آفتاب رسید، (در آنجا) دید که آفتاب بر مردمانی طلوع می‌کند که در برابر (تابش) آفتاب برایشان پوششی قرار نداده بودیم.

Hussein Taji Kal Dari

Notes placeholders